ازتبارکوه

برای اینکه باهم آشناتربشویم،هرکس اسمش رامی گفت ومی گفت بچه کجاست.نوبت محمودکاوه که رسید،مامشهدی هامنتظربودیم که چی بگوید.آرومکی می خندیدیم وبه هم چشمک می زدیم که"یکی به نفع ما"ولی اوگفت "من محمودکاوه هستم فرزندکردستان"

هوای پرواز

خداوندا فقط می خواهم شهید بشوم ،شهید در راه تو .خدایا مرا بپذیر ودر جمع شهدا قراربده .خداوندا

روزی شهادت می خواهم که از همه چیز خبری هست الاشهادت ؛ولی خداوندا تو صاحب همه چیز وهمه

 کس هستی وقادر توانایی .ای خداوند کریم ورحیم وبخشنده تو کرمی کن ،لطفی فرما ،مرا شهید راه

خودت قرار بده.با تمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی وشهادت بهترین راه دست یافتن به این

 عشق .

شهید حاج احمد کاظمی

نسخه ی سید مجتبی

برای سیدنوشتم که بیماری روحی دارم،چه کنم؟درپاسخ نوشت:گل

درخت"سخاوت" ومغزحبه ی"صبر" وبرگ"فروتنی"رابه ظرف"یقین" بریزوباوزنه

 ی"حلم" آنهارابکوب وبهم مخلوط کن.سپس آن را با آب "خوف " از خدای

متعال خمیر نما وبا جوهر "امید" رنگ بزن ودر دیگ "عدالت" بجوشان .بعد از آن

 در جام"رضا وتوکل " صاف کن و داروی "امانت وصداقت " به آن مخلوط نما

واز شِکر"دوستی آل محمد " وشیعیان ایشان به مقدار کافی بریز وچاشنی

 "تفوا وپرهیزکاری " بر آن اضافه نما وهر روز با ذکر خدا در پیاله ی "توبه"

قدری بنوش ،تا بهبودی حاصل شود وکم کم پیکر انسانیت پیدا شود .تقاضا

می شود به خواندن تنها اکتفا نشود بلکه جامه ی عمل به آن پوشیده

شود.

سید مجتبی نواب صفوی